«رومینا اشرفی»، «مبینا سوری»، «غزل(مونا) حیدری»، «آریانا لشکری»، «معصومه» و «راحیل» یادآور آخرین قتلهای ناموسی در ایران هستند.
این شش نفر و بسیاری از آنها که نامشان را نمیدانیم، گاه قربانی یک ظن، گاه قربانی راضی نبودن به تصمیمی تحمیلی و گاه قربانی تلاش برای برونرفت از وضعیتی که در شکلگیری آن نقشی نداشتهاند، شدهاند.
در همانروزهایی که رای دادگاه در مورد شوهر غزل(مونا) حیدری و قاتل او صادر شد، مردی ۴۵ ساله دختر ۱۷ سالهاش، معصومه را کشت و جنازهاش را نزد شیخ طایفه خود در اهواز برد تا رضایت او درباره حفاظت از آبروی خانواده را جلب کند.
پژوهشهای «ضمیمه» درباره کتابهای درسی دوره ابتدایی نشان میدهند که در تصاویر منتشر شده در این کتابها، شرم زنان از بدن خود و پوشاندن و حفاظت آن برای محارم و نقش مردان و پسران برای حفظ «ناموس» نمایش داده میشود؛ موضوعی که به عقیده کارشناسان، به شستوشوی مغزی مردان از کودکی منجر خواهد شد و نقش مهمی در قتلهای ناموسی دارد.
«رضوان مقدم»، بنیانگذار و سخنگوی «کمپین توقف قتلهای ناموسی» که دکترای علوم سیاسی و جامعهشناس حوزه جنسیت دارد، در گفتوگو با «کنترل-زد» در «ایرانوایر»، درباره قتلهای ناموسی میگوید: «مشکل در قتلهای ناموسی، مردان جامعه هستند؛ مردانی که از کودکی با آموزهها و مغزشویی بمباران شدهاند و نمیتوانند تحمل کنند که همسر، دختر یا حتی مادرشان آن طور که دلش میخواه،د لباس بپوشد و رفتار کند و راه را در حذف فیزیکی او میبینند.»
این کنشگر حوزه جنسیت با اشاره به چگونگی تاثیر و نقش مالکیت بر بدن زن و آموزشهایی که محدود به کتابهای درسی نمیشوند و در منابر و مساجد، صداوسیما و کلیشههای مختلف جنسیتزده تکرار میشوند، توضیح میدهد: «از همه بدتر، مساله حجاب است. یک پسر از کودکی شاهد آن است که هنگام خروج از خانه، پدر به راحتی کت و شلوار میپوشد ولی مادرش باید [علاوه بر پوشیدن لباسهای مختلف] یک لچک هم بر سر بگذارد. همینجا پدر در ذهن کودک قویتر و مادر ضعیفتر نقش میبندد. در کتابهای درسی، همهجا یک لچک سر دختران است. از دل این آموزشها که هم در کتابهای درسی و هم در ساختار جنسیتزده آموزشی در ایران به طور نظاممند به کودکان یاد داده میشوند، هیچ ارزش انسانمدار و برابری طلبانهای زاده نمیشود بلکه خشونت و ارزشمندی تملک بر دیگری را در ذهن و باور کودکان نهادینه میکند.»
اینجا است که به نظر میرسد باید محتوای کتابهای درسی را یک بار دیگر با نگاه تاثیری که بسترسازی وقوع قتلهای ناموسی میگذارند، از نظر بگذرانیم.
کتابهای درسی چهگونه از ناموس، ارزش میسازند؟
پروژه ضمیمه در بررسی متون و کتابهای درسی، موارد متعدد و شکلهای مختلفی از چگونگی آموزش و تصویرگری حجاب و شرم زنان از بدنشان و وظیفه حفظ آن برای مردان محرم خود و نیز آموزش و تصویرگری پسران و مردان در مراقبت، کنترل و جنگندگی «شجاعانه» در حفظ این نوامیس را نشان داده است.
شاید بپرسید این کار چهگونه، آن هم در کتابهای درسی شش پایه دوره ابتدایی محقق شده است؟
به طور کلی، هیچ تصویری، چه در خانه و چه بیرون از خانه، از دختران در کتابهای درسی دیده نمیشود که روسری بر سر نداشته یا مقنعه و چادر نپوشیده باشند. بنابراین، تصاویر کتابهای درسی ذهن پسران را اینگونه عادت میدهند که به شکلی معمولی و عادی، هیچ زنی نباید خارج از پوشش معرفی شده لباس بپوشد.
از طرف دیگر، حضور مردان چنان در همه عرصهها پررنگ است که حتی ممکن است این موضوع نیز القا شود که حتی در خانه هم مردان حضور پررنگتری دارند.
نگاهی به یکی از ۸۰ مولفهای که پروژه ضمیمه در بررسی جنسیتزدگی در کتابهای درسی سنجیده است، درک این موضوع را ملموستر میکند. براساس نتایج بررسیهای این پژوهش در کتابهای شش پایه دوره ابتدایی، ۵۲۵ تصویر مردان در خانه را نشان میدهند در حالی که در همین دوره، تنها ۳۹۰ تصویر زنان در خانه را نشان دادهاند.
یکی دیگر از مولفههای سنجش محتوای تصویری کتابهای درسی، «حضور مستقل در فعالیتهای اجتماعی غیر تحصیلی» بوده است. نتایج این بررسی نیز نشان میدهند در کتابهای شش پایه دوره ابتدایی، ۷۳۲ تصویر از مردان به هنگام حضور مستقل در فعالیتهای اجتماعی منتشر شده و در مقابل، تنها ۱۹۲ تصویر از زنان به هنگام حضور مستقل در فعالیتهای اجتماعی غیر تحصیلی به چاپ رسیده است. به عبارت دیگر، مولفان و سیاستگزاران تالیف کتابهای درسی ۳.۸ برابر زنان، مردان را در انجام فعالیتهای مستقل اجتماعی به تصویر کشیدهاند.
این پژوهش در سرفصل دیگری با عنوان «مردان خارج از خانه» و «زنان خارج از خانه»، به بررسی تصاویر منتشر شده در کتابهای درسی دوره ابتدایی پرداخته است. در اینجا بیش از دو برابر زنان، مردان در خارج از خانه به تصویر کشیده شدهاند و هفتهزار و ۹۴۸تصویر مردان در برابر سههزار و ۶۰۸ تصویر زنان گویای این وضعیت است.
نسبت دیگری از انتشار تصاویر باز هم موید جنسیتزدگی در نشان دادن حضور مردان در بافت غیرخانوادگی است. کتابهای درسی دوره ابتدایی ۲.۲ برابر بیشتر از زنان، مردان را در بافت غیرخانوادگی ترسیم کردهاند. به عبارتی، اگر به مفهوم مخالف این گزاره توجه کنیم، این نکته برجسته میشود که گویی زنان کمتر باید در بافت غیرخانوادگی حضور داشته باشند.
القای چنین مفهومی، ما را به تحلیل رضوان مقدم برمیگرداند که در ابتدای متن به آن اشاره کردیم و بر موضوع بمباران و مغزشویی مردان از کودکی تاکید کرده بود.
چهگونه خشونت در حکومت مردسالار بازتولید میشود
تاثیر جنسیتزدگی بر آموزش و تولید خشونت را «شهرزاد مجاب»، کنشگر، پژوهشگر و استاد «دانشگاه تورنتو» در گفتوگو با کنترل-زد در «ایرانوایر» از منظری دیگر تحلیل کرده و گفته است: «نظام آموزشی ایران عمیقا خشونتزا است. اقتدار، استبداد و حذفکردن، بخشی از جنسیت ذات این نظام آموزشی هستند.»
مجاب همچنین تاکید دارد: «جشن تکلیف برای دختران در ۹ سالگی و برای پسران در ۱۵ سالگی، زنستیزی و خشونت جنسی در خود دارد. این نوع رفتارها و تفکیک جنسیتی ناشی از آن، آپارتاید جنسی ایجاد کرده است.»
رضوان مقدم نیز به شکلی دیگر بر ارتباط حکومت و تملک بر بدن دیگری و ناموس میپردازد. او با اشاره به این که چهگونه این ارتباط به آبرو گره زده و براساس آن، تصمیمهای خشن اتخاذ میشود، در گفتوگو با کنترل-زد میگوید: «قتل ژینا(مهسا)امینی برای چه روی داد؟ برای آن که حجاب او مورد تایید حکومت نبود. در اینجا حکومت زنان را ناموس خود میداند. پیشتر شاهد آن بودیم که دکتر زهرا بنییعقوب، پزشکی که توسط ماموران بسیج بازداشت و در بازداشتگاه امر به معروف و نهی از منکر همدان کشته شد. چرا کشته شد؟ چون ماموران او را با دوستپسرش در پارک دیده بودند. این تلقی یعنی با این کار، آبروی حکومت میرود؛ همان کاری که پدر با دیدن دخترش یا برادر با دیدن خواهرش در موقعیتی مشابه در قتلهای ناموسی میکند.»
ریشه قتلهای ناموسی حکومت مردسالار است
«فاطمه شمس»، شاعر، ادیب و پژوهشگر که استادیار ادبیات فارسی، زبانها و تمدنهای خاور نزدیک در «دانشگاه پنسیلوانیا» است، وقوع قتلهای ناموسی در جامعه را ناشی از آن میداند که حق دوست داشته شدن در کتابهای درسی دیده نمیشود و حکومت قائل به چنین حقی برای افراد نیست.
او با اشاره به محتوای کتابهای درسی سیستم آموزش و پرورش جمهوری اسلامی، در گفتوگو با کنترل- زد در «ایرانوایر» میگوید: «کتابهای درسی در راستای همین سیستم ایدئولوژیک حاکم نوشته شدهاند. بچهها سالها در فضایی بزرگ میشوند که جداسازی جنسیتی شده است و تا زمانی که وارد دانشگاه شوند، از نشستن در فضای آموزشی مختلط محروم بودهاند و یا به طور کلی، ساختارهای آموزشی صداوسیما، مدارس و در خیلی از موارد، خانواده، چهطور دوست داشته باش و چگونگی دوست داشتن را به آنها یاد نمیدهند.»
این استادیار دانشگاه پنسیلوانیا با تاکید بر این که حق دوست داشتن را حکومت به رسمیت نمیشناسد و همین سبب میشود این موضوع توسط ساختار مردسالارانه هم تقویت شود، توضیح میدهد: «به همین دلیل است که شاهد این همه قتلهای ناموسی جامعه هستیم. این که پدری سر دخترش را میبرد چون چت تلگرام او را با پسری دیده است، برادری خواهرش را میکشد یا شوهری که سر زنش را میبرد و در شهر نمایش میدهد، همه بخشی به ساختارهای حکومتی برمیگردند که در ساختار آموزشی، فضایی را فراهم نکردهاند تا در آن قدرت تخیل درباره عشق در فردی شکل بگیرد، چه برسد به این که بخواهد آن را تمرین کند.»
دادههای تصویری کتابهای درسی این تحلیل رضوان مقدم را دوباره در ذهن تداعی میکنند که میگوید: «حجاب یکی از محصولات ناموسپرستی به شمار میآید که در آن مرد یا مردان یک جامعه، دولت، حکومت یا نظام دینی حاکم خود را مالک بدن زن و حتی مردان آن جامعه محسوب میکنند. این همان ابزاری است که بردهداری برای قرنهای طولانی و متمادی با آن توجیه میشد.»
با این وصف، در عین برگزاری کمپینها یا تلاشهایی چه از طریق قانونگذاری و چه از طریق فرهنگسازی، با اصلاح محتوای جنسیتزده کتابهای درسی، بهویژه در دوره ابتدایی، باید بستر تولد و زایش دوباره قتلهای ناموسی را از بین برد.