«جوانمرد»، «رادمرد»، «دولتمرد» و «قول مردانه» تنها نمونههای واژههای مردسالارانه در کتابهای درسی نیستند. ادبیات جنسیتزده این فرصت را یافته است تا در دوره ابتدایی بتواند با مولفان محتوای آموزش ابتدایی همراه شود و صفاتی چون «رشادت»، «شجاعت»، «دانایی»، «جنگندگی»، «ابتکار» و «دلاوری» را نیز مردانه جلوه دهد.
جنسیتزدگی در ادبیات منحصر به زبان فارسی نیست ولی این زبان در دوره حکومت جمهوری اسلامی فرصت پالایش نیافته است.
در شرایطی که زبان به عنوان پدیدهای زنده و پویا، هم بازتاب فرهنگ و ذهنیت جامعه است و هم شکلدهنده به آن، پالایش نیافتن زبان فارسی، به ویژه آنچه به عنوان محتوای آموزشی در اختیار نسل بعدی قرار میگیرد، میتواند با خود حامل خشونتهایی باشد که در آینده به واقعیت بدل میشود.
دکتر «مریم حسینی»، استاد «دانشگاه الزهرا» و نویسنده کتاب «ریشههای زنستیزی در ادبیات کلاسیک فارسی» در یکی از گفتوگوهای خود درباره ادبیات گفته است: «ادبیات کلاسیک ایران زنان را فرودست نشان میدهد اما تاریخ ما همواره تاریخی با نگاه فرودست نسبت به زنان نبوده است.»
دکتر سعید پیوندی، جامعهشناس درباره تاثیر زبان جنسیتزده گفته است: «زبان مثل سمی است که قطرهقطره روح نسل جوان را مسموم و آنها را با فرهنگ و ذهنیتی تربیت میکند که در آن نابرابری جنسیتی امری بدیهی است.»
باید توجه داشت که سن زبان فارسی یک هزار و ۱۰۰ سال است و سدهها ادبیات و تاریخ با کلمههای آن دست به دست شدهاند.
پروفسور «محمود حسابی» در مقالهای با عنوان «توانایی زبان فارسی» نشان داده است که این زبان توانایی ساخت ۲۲۶ میلیون واژه را دارد.
از سوی دیگر، به گفته «ابوالحسن نجفی»، زبانشناس و مترجم، روزنامههای ایران فقط با ۷۰۰ لغت تمام مطالب علمی، ادبی، هنری، داستانی و غیرداستانی خود را بیان میکنند.
حال پرسش این است که چه تعداد از این کلمهها جنسیتزده هستند و در محتواهای آموزشی، بهویژه در دوره دبستان چه تعداد از این کلمهها و واژگان استفاده شدهاند؟
از سوی دیگر، مولفان کتابهای درسی تا چه اندازه با به کاربردن بسیاری از واژهها در کنار تصویرسازیهای جنسیتزده بار معنایی مردسالارانهای به آنها دادهاند؟
زبان کتابهای ابتدایی جنسیتزده است
پژوهش «ضمیمه» که جنسیتزدگی در کتابهای درسی را مورد بررسی قرار داده، این فرصت را فراهم کرده است تا دستکم در ۸۰ جنبه مختلف محتوا و تصاویر کتابهای درسی از منظر جنسیتی بررسی شوند. دادههای همین بررسی، برجسته بودن این شیوه بارگذاری معنایی در کتابهای درسی را نشان میدهند تا آنجا که میتوان در نابرابری آشکار تعداد تصاویر منتشر شده از مردان و زنان، این نکته را دریافت که برای نمونه، ترسیم شجاعت یا دلیری با شخصیت یک مرد انجام شده و نمایش گریه و التماس کردن با شخصیت یک زن.
همین نمونهها سبب شدهاند تا دکتر سعید پیوندی، جامعهشناس و مدرس کارگاههای آموزشی ضمیمه در گفتوگویی با «کنترلزد» در «ایرانوایر» بگوید: «خیلی از زبانها در دهههای اخیر تلاش کردند تا واژگان جنسیتزده را اصلاحکنند و با بازتولید کلمات و واژگانی که بار معنایی بهتری دارند، به انتقال مفهوم بپردازند. اما از ۴۴ سال قبل تا کنون نه تنها هیچ تلاشی برای پالایش زبان نشده که به نوعی تلاش شده است تا آن زبان و ادبیات سنتی باقی بماند.»
تنها پژوهش ضمیمه نیست که جنسیتزدگی محتوای آموزشی را کاویده است؛ برای مثال، در نخستین همایش ملی آموزش زبان فارسی و زبانشناسی «دانشگاه فردوسی» مشهد در سال ۱۳۸۹ مقالهای تحت عنوان «تحلیل محتوای کلیشههای جنسیتی در کتب درسی دوره ابتدایی» ارایه شد که در آن واژگان جنسیتزده در کتابهای درسی دوره ابتدایی را بررسی کرده بودند.
«محسن نوغانی دخت بهمنی» و «شهربانو رحمتی محمودی»، نویسندگان این مقاله تحقیقی با بررسی پنج کتاب «بخوانیم» دوره ابتدایی از مجموع ۲۴ کتاب این دوره نوشتهاند: «کلمات زنانه کتابهای بخوانیم پنج پایه ابتدایی ۵۴۵ عدد بوده و در مقابل، یک هزار و ۱۷۴ کلمه نیز مردانه بودهاند.»
این دو همچنین تصریح کردهاند: «بیشترین کلیشههای جنسیتی در متن دروس و روانخوانی کلیشههایی هستند که ترس، حسادت، تهمت زدن، تصمیم منفعلانه گرفتن، توجه به زیبایی، علاقه به حرف زدن، خبرچینی و تاکید بر احساساتی بودن را به زنان نسبت داده و در مقابل، مردان را عاقل، دانا، شجاع، راستگو و خیرخواه معرفی کردهاند.»
دکتر پیوندی نیز همین موضوع را در گفتوگو با کنترلزد تاکید کرده و گفته است: «وقتی در متن مرد را شجاع میدانید و زن را کسی که مدام گریه و التماس میکند، این زبان در خود خشونت جنسیتی دارد.»
او با تاکید بر این که در زبان فارسی ضربالمثل و اشعار بیشماری داریم که کاملا مردانهاند، اشاره میکند که این امر به نابرابری تاریخی و سنتی زن و مرد در ایران دامن میزند.
اما نکته اینجا است که از این بیشمار ضربالمثل و اشعاری که دکتر پیوندی به آنها اشاره میکند، چه چیزهایی در کتابهای درسی به کار رفتهاند؟
متون کهن و بازتولید جنسیتزدگی
یکی از اشعاری که در کتاب فارسی دوره دبستان در وصف «وطن» آمده، مربوط به سال سوم ابتدایی است. در این شعر آمده است: «ای زمین پاکان/ زادگاه مردان».
در نمونه دیگری از انتخاب اشعار کلاسیک ایرانی در کتاب فارسی پنجم ابتدایی، شعری از «ناصرخسرو» آمده است. در بیت پایانی میخوانیم: «آنگه شود پدید که نامرد و مرد کیست».
سعید پیوندی با اشاره به چنین انتخابهایی از اشعار شعرای صاحبنام ایران تاکید دارد: «وقتی از سعدی شعر زن فرمانبر پارسا کند مرد درویش را پادشاه استفاده میشود، بر فرودستی زن تکیه میشود. بنابراین ما باید در جایی که چنین اشعاری را به کار میبریم، به دانشآموزان بگوییم که این متون مربوط به گذشتهای بوده که آگاهی در مورد برابری زن و مرد کمتر بوده است. به عبارت دیگر، اگر بدون چنین دادهای صرفا شعر خوانده و آموزش داده شود، هوشیاری جدیدی در میان دانشآموزان ایجاد نمیشود و کمکی به اصلاح زبان جنسیتزده نخواهد شد.»
این جامعهشناس در گفتوگوی دیگر خود در مورد چگونگی آموزش تفکر انتقادی به دانشآموزان، بر این نکته تاکید کرده بود که بسیاری از محتواهای متون کهن، از جمله اشعار کلاسیک دارای مضامین جنسیتزده هستند و سیستم آموزشی باید به گونهای آنها را به کار بگیرد که دانشآموز با مقایسه این متون و مولفههای برابرخواهانه، اهمیت پالایش ادبیات را درک کند.
او در بخش دیگری از تحلیلهای خود درباره نقش زبان و تاثیر اصلاح کلیشههای جنسیتزده در آن گفته است: «دموکراسی فقط این نیست که پای صندوق رای برویم و رایی را در صندوق بیندازیم. یکی از وجوه دموکراسی، فکر کردن به همین نابرابریهای جنسیتی است. در شرایط برابر، هیچ کس و هیچ گروهی نباید انگشتنما شده و مورد تبعیض قرار بگیرد. بخشی از همین مورد تبعیض واقع شدنها به عدمآگاهی و نبود حساسیت به خشونتهای زبانی است که آگاهانه یا ناآگاهانه بازتولید میشوند.»
خدمت زبان به فحاشیهای جنسیتزده
در زبان فارسی برخلاف بسیاری از زبانها، ضمایر جنسیتی موجود نیستند ولی عمق و ریشه جنسیتزدگی در آن را میتوان در موضوعی ملموستر یافت که دکتر «فاطمه شمس»، استادیار «دانشگاه پنسیلوانیا» به آن اشاره کرده است. ،
او در گفتوگویی با کنترلزد در «ایرانوایر» در مبحثی که به ممنوعیت عشق در کتابهای درسی پرداخته، گفته است: «ببینید زبان فارسی برای زنی که خارج از چارچوبهای آموزش داده شده جامعه مردسالار قدم بردارد و رفتار کند، چه الفاظ و فحشهایی به کار برده است؛ از واژگانی چون دریده و بیشرم گرفته تا پتیاره به زن نسبت داده میشود. اما چند کلمه که برای توصیف مردی که خارج از ازدواج عاشق شده و با زنی دیگر در ارتباط است، داریم و از آن استفاده میشود؟»
به همین دلیل است که به نظر میرسد با وجود دهها و صدها مسالهای که برای برقراری دموکراسی در جامعه ایران لازم است حل و فصل یا آموزش داده شود، باید به پالایش زبان و جنسیتزدگیهای آن پرداخت. برای همین پروژه ضمیمه تلاش دارد تا با همراهی معلمان و دستاندرکاران عرصه آموزش، به تبادل دادههایی بپردازد که با آنها میتوان در این مسیر گام برداشت.
سعید پیوندی درباره نقش دورههای آموزشی ضمیمه به کنترلزد گفته است: «وقتی در جامعهای زن و مرد در کنار هم هستند و در همه وجوه زندگی تلاش میکنند، چرا در زبان نابرابر باشند؟ چرا در صفات نابرابر باشند؟ به همین دلیل ما فکر میکنیم اگر ۹۰۰هزار معلم داشته باشیم که با این موضوع آشنا باشند، آن وقت به کمک آنها میتوانیم در ابتدا مواردی که در زبان کتابهای درسی جنسیتزده است را شناسایی و درباره جایگزین کردن آنها همفکری کنیم.»
او برای تبدیل زبان فارسی به یک زبان غیرجنسیتزده از همه کسانی که تجربههایی در زمینه آموزش و جنسیت دارند و متونی را میشناسند که میتوان آنها را برای جایگزینی به معلمان پیشنهاد کرد، خواست تا این تجربه را با ضمیمه به اشتراک بگذارند.
دکتر پیوندی تاکید دارد که ما در برابری جنسیتی زبانی، نسبت به کشورهای دیگر خیلی عقب هستیم و باید بتوانیم با انباشت همین تجربهها، به فربهکردن زبانی عاری از جنسیتزدگی بپردازیم.