انفجار، آتشسوزی و شلیک گلوله در زندان اوین موجب خشم و نگرانی مردمی شد که میدانند جان زندانیان به راحتی به خطر میافتد و توان محافظت یا فرار از خطر را ندارند. کسانی که با محبوس شدن در محیط بسته و محافظت شده توسط گاردهای مسلح، از توان تحرک که از خصوصیات پایهای و «ذاتی» هر موجود زندهای است، محروم شدهاند.
این واقعه هولناک که به سرعت توجه عملی مردمِ برآشفته را جلب کرد تا برای نجات و جلوگیری از وقوع کشتاری وسیع به سمت زندان روانه شوند، مسبوق به پیشینهای نه چندان دور بود. زندان اوین اندکی پیش از آغاز اعدام گروهی و قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، «دچار حریق» شده بود که در نتیجه شمار قابل توجهی از زندانیان به زندانهای شهرستانها منتقل شدند و شرایط برای سرعت بخشیدن به اعدامهای چند هزار نفره طی کمتر از دو ماه برای جمهوری اسلامی آسانتر شد.
در آن زمان نیز علت حریق با وجود گمانهزنیها و ادعاهایی که بعدها پیگیری نشدند در هاله ابهام باقی ماند. این بار نیز روایتها از شب حادثه متنوع است و در آنچنان غباری از ابهامات پیچیده شده که وصول به حقیقت را سخت میکند. مردم نگران هستند که جان زندانیان، این گروگانهای نظام جمهوری اسلامی، در خطری جدی است.
جنبش زنان اما در قبال مسئله جرمانگاری و مجازات زندان پیشینهای مبارزاتی در سراسر جهان دارد. یکی از چندین گرایش موجود در فمینیسم، گرایش «ابولیشنیسم» به معنای «لغو کردن» است که گرچه از دل جنبش لغو بردهداری در آمریکا برخاسته، امروزه بر روی لغو ساز و کار زندانها و مجازاتهایی از جمله اعدام تمرکز دارد.
پرچمداران این گرایش از جمله اندیشمند برجسته، «روث ویلسون گیلمور»، بر پایه پژوهشهای متعدد، بحث میکنند که ساز و کار زندان، علاوه بر بازتولید نظام بردهداری در سودآوری هنگفت کار بیمزد (یا با مزد ناچیز) زندانیانی که حق شهروندیشان در حبس از آنها سلب شده، در سطحی وسیع بخش تضعیفشده و به حاشیهراندهشده جامعه را هدف قرار میدهد.
این پژوهشها نشان میدهند که زنان به ویژه زنان طبقه کارگر رنگین پوست یا از اتنیکهای تحت ستم بیشترین آسیب را در گسترش ساز و کار زندانها میبینند؛ چه آنانی که به زندان میافتند و چه زنانی که نزدیکانشان محبوس میشوند.
گرایشهایی از این دست درون جنبشهای زنان مدتهای مدیدی است که شکل گرفتهاند و به ویژه پس از جنگ جهانی دوم و وقوع جنگها و کودتاهای متعدد در کشورهای جنوب جهانی رشد یافتهاند. جنبشهایی مانند مادران دادخواه، مقاومت در زندان زنان و تریبونالها علاوه بر پیوند جنبش زنان به جنبشهای دادخواه، پا فراتر گذاشتهاند و سازماندهان مستقیم جنبشهای فراگیرتر مدنی مانند «اشغال والاستریت»، «جان سیاهان مهم است» و «لغو بازداشتگاههای پناهجویان» شدهاند.
در ایران نیز جنبش دادخواهی پیوندی محکم با جنبش زنان داشته است. از مادران خاوران گرفته تا مادران دادخواه، زنان پیشرو در جایگاههای مختلف اجتماعی، از کنشگری اجتماعی گرفته تا هنر، از درون زندانها گرفته تا خانهها، پیوند دهنده مقاومت مدنی، جرمزدایی از فعالیتهای مدنی و سیاسی و زنده نگاه داشتن جنبش آزادیخواهی و برابریطلبی با جنبش زنان و دیگر جنبشهای اجتماعی بودهاند.
«مرسده قائدی»، نامی آشنا در جنبش دادخواهی، مهمان چهارمین گفتگوی زنده اینستاگرمی کنترل-زد بود. او که از دهه پنجاه شمسی فعالیت مدنی و سیاسیاش را آغاز کرد، خود از زندانیان سابق و همچنین از خانواده جانباختگان است و در این گفتگو از تجربه خود در جنبش دادخواهی و مقاومت زنان در داخل و خارج از زندان گفت.
خانم قائدی ضمن ابراز همدردی و تسلیت با خانوادههای داغدار، تاریخ جنبش دادخواهی ایران را به قدمت جنبش زنان و نزدیک به یک قرن مبارزه دانست و گفت که گرچه شکلگیری این جنبش مشخصا از پس از انقلاب ۵۷ بوده است، مبارزهاش از پیش از این تاریخ آغاز شد و همواره «جنگید». به گفته او، شماری از مادران دادخواه آنهایی هستند که فرزندانشان در دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی در زندان بودند. قائدی گفت که بخشی از ابزار مبارزاتی جنبش زنان، جنبش دادخواهی است که مادران آن را برعهده گرفتهاند.
مرسده قائدی با تشریح مسیر این جنبش در دهههای مختلف و متمادی، مثالهایی ملموس از روشهای متنوعی آورد که زنان کنشگر این جنبش در داخل و خارج زندان به کار بستهاند.
او در بیان تاریخ مبارزه زنان و پیوندش با جنبش دادخواهی به جنبش دانشجویی ایران که در دهه پنجاه رشد چشمگیری کرد پرداخت و گفت با وجود نقش برجسته زنان جوان و دانشجو در آن جنبش، جنبش زنان پس از انقلاب ۵۷ با از پای ننشستن برای طرح مطالبات خود علیرغم خفقان بسیار، «مهر خود را به انقلاب ۵۷ زد.» او برای نمونه به تظاهرات گسترده زنان در اسفند ۵۷ و طرح شعار «ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم» اشاره کرد و جنبشی که امروز در میدان شعار «نه روسری، نه تو سری، آزادی و برابری» میدهد را با وجود تفاوتهایش در ادامه آن جنبش دانست.
این فعال سیاسی از تجربه زندان زنان به ویژه زنان جوان زندانی سیاسی در دهه شصت شمسی و روشهایی که در برابر شکنجه به طور فردی یا گروهی مقاومت میکردند، گفت و توضیح داد که در بیرون زندان جنبش مادران دادخواه به همت مادرانی که فرزندانشان در زندانها اعدام شدند، مقاومت درون زندان و دادخواهی را به بیرون و سطح اجتماع آورد.
او در توضیح چگونگی آغاز جنبش مادران دادخواه گفت که به طور مشخص این جنبش با مادران خاوران توانست صدای جوانانی را که در قتلعام دهه شصت و به خصوص تابستان ۶۷ بینام و نشان دفن شده بودند، به گوش مردم برساند. او گفت که جمهوری اسلامی از ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ خاوران را مکانی برای دفن اعدام شدگان خداناباور اختصاص داد.
خانم قائدی از مادرانی که در این راه پیشقدم شدند مانند، مادر لطفی، مادر قائدی، مادر بهکیش و مادر ریاحی یاد کرد که علاوه بر سوگوار بودن برای فرزندانشان که در خاوران دفن شده بودند، همزمان نگران فرزندان دیگرشان در زندان نیز بودند. به گفته او، این پیوند دادخواهی درون زندان و بازماندگان جانباختگان به شکل جنبش دادخواهی شکل گرفت.
مرسده قائدی ضمن ابراز نگرانی از واقعه اخیر در زندان لاکان و اوین، برای جلوگیری از تکرار تاریخ که نگرانی امروز بسیاری از کسانی است که تجربه دهه شصت را به یاد میآورند، گفت: «من به عنوان یکی از خانوادههای دادخواه از خانوادهها میخواهم در مورد زندانیان سیاسی سکوت نکنند.»
او با تأکید بر این که سرکوب و فشار بر خانوادههای داغدار و زندانیان سیاسی زیاد است، بر اهمیت سکوت نکردن آنها پافشاری کرد و گفت: «زندانیان ما امروز در شرایط خاص تاریخی هستند ولی نقش خانواده خیلی برجسته است.»
او با ذکر مثالهایی از روش مقاومت و مبارزه خانوادههای زندانیان دهه شصت در تحصنهای گروهی در برابر زندانها به امکانات نوینی که امروز در اختیار مردم قرار دارد اشاره کرد و در ادامه گفت: «زندان اوین را سازمانیافته میخواهند سرکوب کنند.» به گفته او، «۲۳ مهرماه در تاریخ دادخواهی و جنایات رژیم ثبت شد» و نقش خانوادهها و «تمام ما» مهم است.
خانم قائدی با اشاره به تجربه آزاد کردن زندانیان سیاسی در آبان ۵۷، توصیه کرد: «جلوی درهای زندان باید مکان ما باشد. همراه با خانوادهها و عکس عزیزانمان باید جلوی زندانها باشیم، هر روز در سراسر ایران.» او خطاب به تظاهرکنندگان از آنها خواست که بخشی از این تظاهرات را به جلوی زندانها ببرند.
مشروح این گفتگو را در لینک بالا ببینید و بشنوید.